این سریال به دنبال سوء استفاده‌های پسر دوم نامحبوب ریچارد چهارم، ادموند، دوک ادینبورگ (که خود را «افعی سیاه» می‌خواند) در تلاش‌های مختلف او برای افزایش جایگاهش در کنار پدرش و تلاش نهایی‌اش برای سرنگونی او است.

مرد تصادفی بازگشته است و این بار باید قاتلان برتر جهان را شکست دهد تا از پسر ناسپاس یک رئیس مافیا محافظت کند، جان تنها دوستش را نجات دهد و رابطه خود را با پدر دیوانه اش احیا کند.

سال ۱۹۸۳. داستان در مورد پسربچه بدبختی است که در انگلستان زندگی می کند. او بعد از یک دعوای خیابانی، با گروهی از نژادپرستان ولگرد آشنا می شود. آن ها تبدیل به بهترین دوستان او و حتی همچون خانواده جدیدش می شوند...

این فیلم داستان مردی خشن و قاتل را روایت میکند که به روش های مختلف هدف های خود را می کشد. در یکی از همین درگیری ها، یکی از نزدیکانش را میگیرند و زیرزمین های لندن میبرند که او مجبور میشود برای نجاتش دست به هرکار خطرناکی بزند.